جدول جو
جدول جو

معنی سرخ فام - جستجوی لغت در جدول جو

سرخ فام
سرخ رنگ، قرمز رنگ
تصویری از سرخ فام
تصویر سرخ فام
فرهنگ فارسی عمید
سرخ فام(سُ)
سرخ رنگ:
بفرمود مهتر که جام آورید
بدو در می سرخ فام آورید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
سرخ فام
سرخرنگ
تصویری از سرخ فام
تصویر سرخ فام
فرهنگ لغت هوشیار
سرخ فام
آتشفام، آذرفام، سرخ رنگ، سرخ گونه
متضاد: سبزرنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخ دار
تصویر سرخ دار
درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخ باد
تصویر سرخ باد
باد سرخ، نوعی بیماری پوستی که به وسیلۀ میکروب استرپتوکک تولید می شود و از عوارض آن سرخی و تورم پوست بدن به ویژه گونه ها است، بادشنام، بادژ، بادرو، بادر، باد دژنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخ بال
تصویر سرخ بال
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، فرفور، نموسک، نموشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخ نای
تصویر سرخ نای
مری، مجرایی عضلانی که از حلق تا معده کشیده شده و با حرکات دودی شکل خود غذا را به معده هدایت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخ فال
تصویر فرخ فال
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، نیکوبخت، خجسته، مستسعد، طالع مند، خوش طالع، شادبخت، صاحب اقبال، اقبالمند، خجسته طالع، صاحب دولت، مقبل، نکوبخت، سعید، فرخنده بخت، ایمن، فرخنده طالع، نیک اختر، بختیار، بلنداقبال، بلندبخت، خجسته فال، سفیدبخت، جوان بخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیه فام
تصویر سیه فام
سیاه رنگ، سیاه گون، آنچه به رنگ سیاه باشد
فرهنگ فارسی عمید
(یَهْ)
سیاه فام. سیه رنگ:
شنیدم که لقمان سیه فام بود
نه تن پرور و نازک اندام بود.
سعدی.
رجوع به سیاه فام و سیاه شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
مری. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(سُ چَ / چِ)
آنکه چشم او سرخ باشد: عمر رضی اﷲ عنه مردی بود بلندقامت و تناور، سرخ چشم و اسمر. (مجمل التواریخ) ، کنایه از جلاد و مردم خونریز. (برهان) (انجمن آرا) :
جوقی از این زردگوش گاه غضب سرخ چشم
هر یک طاغی و دیو رهبر طغیان او.
خاقانی.
آن مؤذن سرخ چشم سرمست
قامت به سر زبان برآورد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 506)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام سبزه ای بغایت نازک، ترش طعم. (بهار عجم). و به عربی حماض خوانندش. (برهان) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
تیهو و آن پرنده ای است مانند کبک لیکن از کبک کوچکتر. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام مرضی است. (آنندراج). و رجوع به سرخ باده شود
لغت نامه دهخدا
(مِرْ ری)
سرخ رنگ:
حلی گردن خورشید و طوق جید اسد
ز عکس خنجر مریخ فام او زیبد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرد فام
تصویر گرد فام
برنگ گرد و غبار اغبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخ فال
تصویر فرخ فال
خجسته فال خوش طالع خوشبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه فام
تصویر سیه فام
آن چه به رنگ سیاه باشد سیاه رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی است عفونی که علامت مشخص آن عفونی پوستی خیز دار سرخ رنگ در قسمتی از صورت (بخصوص در ناحیه بین زاویه داخلی چشم و بینی و لبها) میباشد. عامل مولد این مرض استرپتوکوک است که جزو باکتری های کروی گرم مثبت است و در زیر ذره بین بیشتر شکل زشته یا زنجیر را دارد. این میکروب در هوا و آب و خاک و همچنین روی پوست و مخاط دهان و حتی اثنا عشر انسان زندگی میکند و بمحض آنکه موقع مناسب یابد شروع به فعالیت و تولید نا خوشی مینماید. تب حاصل از آن ممکن است تا 40 و 41 درجه برسد حمره مبارکه باد مبارک باد دژنام باد سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ بال
تصویر سرخ بال
تیهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ چشم
تصویر سرخ چشم
آنکه داری دیدگان سرخ رنگ باشد، جلاد مرد خونریز
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ نای
تصویر سرخ نای
مری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد فام
تصویر زرد فام
آنچه به رنگ زرد باشد زرد رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخ فال
تصویر فرخ فال
((فَ رُّ))
خوشبخت، نیک بخت
فرهنگ فارسی معین
گوسفندی سرخ رنگ با گوش های تیز
فرهنگ گویش مازندرانی
غاری است در دامنه ی کوه لی پشت سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
صورت گل انداخته
فرهنگ گویش مازندرانی
تاولی که اطراف آن سرخ شود
فرهنگ گویش مازندرانی
سر در گم
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان فریم ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از بیماری های گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی
پارچه ای قرمز رنگ که بر سر عروس اندازند
فرهنگ گویش مازندرانی